کد مطلب:172816 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:244

انحراف خلافت
اولین و مهمترین گام در تغییر ارزش ها و اصول اسلامی ، منحرف ساختن سیر اصلی حكومت اسلامی بود كه با «سقیفه » صورت گرفت . با این كه بارها رسول اكرم (ص) به خلافت امیر مؤمنان (ع) اشاره فرموده بود، اما عده ای از مهاجران و انصار در سقیفه بنی ساعده تجمع كرده و حكومت رااز صراط حق و مسیر راستین آن منحرف كردند. جامعه شناسی ِ سقیفه و علل تاریخی آن خود، مجال دیگری را می طلبد كه به آنها اشاره كوتاهی می نماییم .

برخی ممكن است معتقد باشند چون جامعه آن زمان ، آمادگی پذیرش عدالت ، آزادی ، مدارا- كه در سیره نبی اكرم اجرا شده بود - نداشتند، با چنین انحرافی مقابله نكردند و حتی از آن استقبال نمودند.

عقیده دیگر این است كه «سن و سال » ، عامل اساسی انحراف مسلمانان بوده و چون هنوز در جامعه عرب ، فرهنگ اسلامی ِ برتری بر اسلاس تقوا و شایستگی مستحكم نشده بود، و حتی مهاجران و انصار مقابل پیامبر نیز مقاومت می كردند و زیر پرچم اسامه بن زید- كه علی رغم جوانی از سوی رسول اللّه به رهبری سپاه گماره شده بود -نمی رفتند. پس نمی توانستند بپذیرند امیرمؤمنان كه در آن زمان جوان 33 ساله بود به حكومت اسلامی برسد.

برخی دیگر بر این عقیده اند كه علت پذیرش سقیفه ، «نخبه گرایی باطل » بوده است كه رهبران و نخبگان ِ جامعه ، كه صالح نبوده اند و از اسلام ؛ حكومت و خلافت را می خواستند، این واقعه را ایجاد كردند و مردم نیز كه در عمل ِ انجام شده قرار گرفته بودند، اجازه یا جرأت اعتراض را نداشتند. البته درباره نخبه گرایی توضیح كافی را خواهیم داد.

به هر حال با هر دلیلی ، سقیفه واقع شد و با انحراف حكومت اسلامی ، در طی 25 سال ، تغییری در فرهنگ و ارزش های اسلامی ، ایجاد شد كه علی (ع) برای پذیرش خلافت و احیای سیره نبوی ، ناچار به اصلاحی عظیم و حتی انقلابی اسلامی بود. اما دوران حكومت آن حضرت نیز به جنگ ها با گروه هایی سپری شد كه در سال های انحراف حكومت ، هویت و فرهنگ اسلامی را فراموش كرده بودند و تحمل پذیرش سیره علوی را نداشتند. دولت امیر مؤمنان بیش از پنج سال دوام نیافت و با این كه ایده و الگوی عظیمی برای اجتماع و حكومت اسلامی ، به جای گذاشت ، اما برای اصلاح كل جامعه دچار مشكل شد و پس از آن حضرت نیز دشمن دین و سنت ؛ یعنی معاویه حاكم شد.

با انحراف خلافت ، حكومت اسلامی كه باید نماینده افكار و آرای مسلمانان و تجسم روح جامعه اسلامی باشد، تشكیل نشد و آثار و تبعات فراوانی به جای گذاشت :

1- حاكمانی كه صلاحیت كامل نداشتند - از نظر علم ، تقوا، عدالت و سیاست - و با روح اصیل اسلامی بیگانه بودند، صاحب سیادت مطلق و ریاست بی قید و شرط شدند و حكومت هایی ایجاد شد كه از حالت استبدادی خارج شده بود و تمامیت خواه - توتالیتر -گشته بود.

2- بیت المال مسلمانان كه در زمان پیامبر (ص) به طور عادلانه تقسیم می شد، نیز با بی خردی و سیاست های غلط ، با تبعیض های نژادی ، قومی و قبیله ای مواجه شد و مصارف خوش گذرانی - بعضی - خلفا و اشراف از آن تأمین می شد و نارضایتی عمومی و تضادهای طبقاتی را بیشتر می كرد.

3- عصبیت ، جاهلیت و امتیازهای نژادی و فامیلی كه اسلام با آنها مبارزه كرده بود، دوباره از سوی حاكمان اسلامی رواج می یافت و بی عدالتی اجتماعی را نیز گسترش می داد. به طوری خلیفه دوم بین عرب و عجم تفاوت زیادی قائل می شد و از سوی معاویه نیز این سیاست تداوم یافت و حتی معاویه به یكی از حاكمانش چنین دستور داده است :

«رفتارت نسبت به عجم طبق سنت عمر باشد كه سبب خواری و ذلت آنهاست . عرب ها از عجم زن بگیرند، ولی به آنها زن ندهند. ارث ببرند، ولی ارث ندهند. حقوق آنها را از بیت المال بسیار كم قرار بده و عجم ها را در مساجد در صف اول قرار نده و مناصب امامت و قضاوت را برای آنان قرار نده . »

4- اخلاق حسنه ، برتری بر اساس تقوا، حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی محترم شمرده نمی شد و در برابر اعتراض ها و انتقادها، تهدید، تبعید، زندان و حتی اعدام قرار داشت . علی (ع) مجبور به بیعت با خلیفه شد و همسرش نیز مورد اهانت قرار گرفت . عمار یاسر یار دیرینه پیامبر به علت انتقاد، مورد ضرب و شتم خلیفه سوم قرار گرفت اباذر مجاهد خستگی ناپذیر تبعید شد، حاكم مسلمین در كوفه ، مست به مسجد رفت ، دشمنان پیامبر كه آنها را از مدینه تبعید كرده بود- مثل حكم بن ابی العاص - به احترام به مدینه باز گشتند، نماز جمعه از سوی معاویه در روز چهار شنبه خوانده شد، اشرافی گری ، شراب خواری و غناو. . . و جای سادگی و تقوا را گرفته بود، یاران نزدیك و حتی همسر پیامبر، مقابل امیر مؤمنان جنگ به راه انداختند. و سرانجام چنان شد كه از اسلام فقط نامش باقی ماند و تمام اینها معلول انحراف خلافت و حكومت نالایقان بود. امام حسین (ع) ثابت كرد، حكومت حق ِ فرزندان رسول خداست كه غصب شده و به انحراف رفته است .